منظور از صمیمیت نزدیکی هیجانی است که افراد نسبت به یکدیگر در خانواده احساس می کنند و ایجاد تعادل بین جدایی و با هم بودن کلید صمیمیت خانوادگی سالم است. جدایی بیش از حد و یا با هم بودن بیش از حد که در ادامه درباره آن ها صحبت خواهیم کرد در کوتاه مدت می تواند برای افراد رضایت بخش باشد ولی ارتباطاتی که بر اساس آن شکل می گیرد دردسرساز خواهد بود. طبیعی است که تغییرات صمیمیت در خانواده بر اساس جو خانواده در حال تغییر باشد اما حفظ آن در حالت تعادل بسیار مهم است و اگر که خانواده ها در یک سطح صمیمیت بیش از حد و یا افراط در جدایی باشند، مشکلات زیادی را تجربه خواهند کرد. برای این که بتوانید دقیق تر به مفهوم آن ها آشنایی داشته باشید در ادامه توضیحی درباره آن ها ارائه می دهیم.
افراط در با هم بودن و جدایی
طبق مطالعات کلینیک طلاق دارا بودن صمیمیت خیلی پایین و یا خیلی بالا در خانواده سرانجام می تواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد. زمانی که اعضای خانواده با همدیگر صمیمی نیستند، افراد تمایل به تمرکز به خودشان دارند و ممکن است که فاقد حس وفاداری به خانواده باشند. و معمولا علاقه یا نگرانی کمی نسبت به خانواده دارند و فکر می کنند که اگر نیاز به حمایت داشته باشند، کسی به آن ها اهمیت نخواهد داد و در شرایط استرس و بحران، نمی توانند با یکدیگر همکاری کنند و خانواده متلاشی می شود.
جدایی مفرط:
طبق نظر متخصصان سکس زمانی که هر فرد از خانواده فقط به خودش توجه می کند و برای خودش زندگی می کند و افراد هیچ صمیمیتی ندارند، و در واقع هر فردی مشغول زندگی خودش است و به دیگری توجهی ندارد در طولانی مدت دچار مشکل در ارتباط خواهد شد.
با هم بودن افراطی:
از طرف دیگر، خانواده هایی که به میزان زیاد و افراطی صمیمیت هیجانی در طولانی مدت دارند، نیز سالم نیستند و در واقع اعضای خانواده بیش از حد متصل و خیلی به همدیگر وابسته هستند و معممولا فضا و زمان خصوصی کمتری برای هم قائل هستند. و خانواده مهم تر از هر چیز دیگری برای آن ها تلقی می شود و و اغلب برای افرادی که در چنین خانواده و با این الگو زندگی می کنند در مرحله های مهم زندگی مانند رفتن به دانشگاه و .... دچار مشکلات و ناراحتی زیادی می شوند.
تعادل جدایی و با هم بودن:
بر اساس مطالعات مرکز زناشویی خانواده دارای تعادل بین جدایی و با هم بودن از با هم بودن لذت می برند ولی در عین حال به داشتن فردیت و جدایی از اعضا هم توجه دارند. در یک خانواده متعادل، بر اساس با هم بودن ، مشارکت با یکدیگر وجود دارد ولی در عین حال افراد می توانند علایق و کارهای خودشان را انجام دهندو هر فردی از خانواده می تواند هم مستقل از خانواده و هم متصل به آن باشد. شیوه های که خانواده برای صمیمیت پیش می گیرد مهم است زیرا که ما همان الگو را یاد خواهیم گرفت و اجرا خواهیم کرد. مگر این که تلاش زیاد برای تغییر الگو ها انجام دهیم. زمانی که دو فرد از خانواده های مختلف با الگو های مختلف وارد زندگی مشترک می شوند. مشکلاتی را تجربه می کنند. برای مثال زن در خانواده ای بزرگ شده است که به جشن تولد توجه می شود و خانواده این روز را جشن می گیرند. اما مرد در خانواده ای بزرگ شده است که به این موضوع هیچ توجهی نمی شود. در چنین شرایطی مرد ممکن است که نیاز زن را برآورده نسازد و یا کارهایی که زن در این روز برای او انجام می دهد را ناچیز بداند. در این صورت تفاوت ها می تواند اختلافاتی را در ازدواج ایجاد کند.
فراموش نکنیم که افراط در با هم بودن به طور خاصی در مراحل اولیه روابط زوجین وجود دارد و زیرا که چنان جذابیت هیجانی و فیزیکی بین دو نفر وجود دارد که بدون یکدیگر احساس پوچی و منزوی بودن می کنند . اما زوجین در طولانی مدت اگر سالم باشد، احساس عشق زدگی نمی کنند. روابط سالم در طول زمان و در قالب اعادل عملی بین جدایی و با هم بودن توسعه می یابد. در دنیای واقعی روابط عاشقانه، تعداد کمی از افراد این تعادل کامل را با شریکشان برقرار می کنند ولی بدست آوردن و نگه داشتن این روابط به صورتی طولانی مدت برای فرد مشکل است. توجه به این امر مهم است که در روابط صمیمانه ، افراد می توانند حداقل به صورت کوتاه مدت در هر دو حد نهایی پیوستار را با هم بودن و جدایی، تجربه کنند و حتی از آن می توانند لذت ببرند. زوجین در حالی که در طی دوره های زمانی لذت می برند می توانند در عشقشان نسبت به یکدیگر پایدار باقی بمانند . در حالت کلی می توان گفت که اگر تعادل بین جدایی و با هم بودن مناسب باشد. عشق به بهترین شکل پایدار خواهد ماند. برای این که بتوانید به چنین تعادلی در زندگی مشترک برسید با مطب روانشناس در ارتباط باشید.
دیدگاه خود را بنویسید