ما در این متن به بررسی ان دسته از مواد شیمیایی می پردازیم که ما را به سوی ارضای نیازهای جنسی و عشق می رانند و نیز دیر یا زود همه چیز به حالت نخست بر می گردد. 

دوپامین در سال 1957 توسط مونتاگو در نزدیکی لندن کشف شد در ابتدا آن را صرفا پیش نیاز تولید اپی نفرین یا آدرنالین در مغز می پنداشتند. اما خواص شکفت انگیز آن به زودی آشکار شد. بر اساس مطالعات روانشناسی خانواده سلول های مغز دوپامین تولید می کنند ولی این سلول ها تاثیر مهمی در برفتار انسان دارند. به هنگام ترشح دوپامین هر فردی دچار احساس لذت می شود و سعی می کنند از هر راهی شده دوباره سلول های ترشح کننده دوپامین را فعال کنند. در واقع در شرایط مطلوب هر کسی با وسوسه ای غیر قابل مقاومت در پی یافتن راهی برای تحریک ترشح دوپامین است تا سرحال شود. برخی از دانشمندان دوپامین را مولکول لذت و مسیری را که سلول های تولید کننده دوپامین در آن فعالند، مدار چاداش نامیده اند. 

انسان ها در برابر وقایعی که با  تعجب و شکفتی همراه هستند دچار افزایش ترشح دوپامین می شوند. مثلا دریافت پیام از جانب کسی که دوستش دارند با دیدن نشانه دریافت پیام روی گوشی از خود می پرسند محتوای پیام چیست؟ و یا اگر در پی ایجاد رابطه ای عاطفی باشند ملاقات با فردی جذاب که با خود می گوید بگذار ببینم چه می شود؟ اما وقتی این رویداد ها تکرار می شوند و دیگر تازگی ندارند، نمی توانند موجب افزایش ترشح دوپامین شوند و دیگر یک پیام دلخواه یا نامه ای طولای تر یا میزی جذاب تر نمی تواند آن حجم قبلی ترشح دو پامین را ایجاد کند. مغز انسان به گونه ای طراحی شده است که شیفته ی امور غیر منتظره و چشم به راه امور آیده باشد. اما وقتی همه چیز عادی و روزمره شود و از هیجان عاری باشد، مغز به مسائل جدید تر گرایش می یابد.

دانشمندان تحریک ناشی از پدیده های نو در مغز انسان را خطای پیش بینی پاداش نامیده اند. معنی این اصطلاح همان است که از معنی کلمات آن می توان فهمید. ما همیشه در حال پیش بینی آینده هستیم و از پیش بینی لحظه پایان کار خود در اداره گرفته تا پش بینی رقم موجودی حساب خود در برابر خود پرداز بانک. وقتی در عمل با موردی رو به رو می شویم که از پیش بینی ما بهتر است دچار نوعی خطای پیش بینی پاداش می شویم مثلا ساعت کاری ما زود تر تمام شود و یا موجودی حسابمان بیشتر از انتظارمان باشد. خطاهایی که ترح دوپامین را فعال می کنند موجب شادی ما می شوند. و در واقع زمان به دست آمده و پول بیشتر به خودی خود چندان مطرح نیستند و هیجان برخاسته از اخبار خوب و غیر منتظره است که اهمیت دارد. 

افسون:

طبق نظر بهترین مشاور ازدواج افسون معجونی است که تخیل انسان را توسط ترشح دوپامین تحریک می کند و توانایی او را برای درک دقیق واقعیت های اینجا و اکنون کاهش می دهد. افسونگری آرزوهایی را در ما بیدار می کند که هرگز قابل وصول نیستند. چون مصداق این آرزو ها فقط در عالم خیالهای ما وجود دارد. در جست و جوی عشق بودن نیاز به مهارت های متفاتی با تلاش برای حفط و تداوم عشق دارد. و از حالت قابل پیش بینی به چیزی تبدیل شود که دوست داشته باشیم از آن حفاظت کنیم. این ها نیاز به مهارت های مختلفی دارند و به همین دلیل است که با گذشت زمان ماهیت عشق تغییر می کند و با خاتمه یافتن هیجان دوپامین رابطه عاطفی کمرنگتر می شود. با این همه بسیاری از افراد این دوره گذرا را به سلامت طی می کنند .

پدیده های جدیدی که سبب تحریک ترشح دوپامین می شوند به مرور زمان فرو نشستن اوج عواطف دیر یا زود اتفاق می افتد و آن گاه نوبت یک انتخاب است. می توانیم وارد مرحله سپاس هر روزه از فردی شویم که در اینجا و اکنون حضور دارد یا رابطه را پایان دهیم و دنبال بازی هیجان انگیز دیگری باشیم. البته انتخاب مسیری که با تحریک ترشح دوپامین همراه است کار سختی نیست. اما این تحریک نیز خیلی زود به پایان می رسد . اگر عشق تداوم داشته باشد ، تاکید و تمرکز از پیش بینی به تجربه انتقال می یابد و فرد از خیال واهی ممکن بودن همه چیز به مرحله دیگری با واقعیت و درک نارسایی های آن می رسد. این انتقال دشوار است و در بیشتر موارد اگر دنیا راه ساده ای برای حل یک مشکل به ما نشان دهد آن را می پذیریم. به همین دلیل است که با فرو نشستن موج ترشح دوپامین به دنبال یک ماجرای عاطفی بسیاری از رابطه ها پایان می یابند. 

از دید دوپامین، داشتن مهم نیست به دست آوردن مهم است . دوپامین استانداردی برای خوب ندارد و دنبال رسیدن به هیچ خط پایانی نیست مدار های دوپامینی مغز را فقط با احتمال بروز پیشامدهای جدید و دلپذیر می توان تحریک کرد. حتی اگر اوضاع فعلی خوب و بر وفق مراد باشد دوپامین شعار بیشتر را سر می دهد. دو پامین یکی از محرک های اصلی عشق و منشا بروز جرقه هایی است که آتشی فراگیر ایجاد می کنند. اما به مظور تداوم عشق، ماهیت رابطه عاطفی باید تغییر پیدا کند چرا که با تداوم رابطه ترکیب مواد شیمیایی به وجود آورنده عشق نیز تغییر می کند. دوپامین در نهایت مولکول لذت نیست و می توان گفت که مولکول پیش بینی است. اگر بخواهیم از چیزهایی که داریم لذت ببریم مغز ما باید از دوپامین معطوف به آینده به مواد شیمیایی معطوف به زمان حال روی کند. این ها مجموعه ای از نوروترنسمیتر های مربوط به این ا و اکنون هستند مانند سرتونین ، اکسی توسین و اندورفین . بر خلاف لذت قابل پیش بینی آینده که مربوط به دوپامین است این مواد شیمیایی سبب می شوند از احساس و عاطفه لذت ببریم. برای کسب اطلاعات بیشتر با مطب روانشناسی در ارتباط باشید.