افسردگی رنج بسیار بزرگی است که این روز ها میلیون ها نفر را درگیر کرده است، و هر روز تعداد بیشتری را مبتلا به خود می کند. هشدار دهنده ترین نکته یافته های پژوهشی است که از بازگشت مکرر افسردگی خبر می دهد. حداقل 50% افرادی که دچار افسردگی می شوند، بازگشت مکرر ان را نیز تجربه می کنند. کسانی که اولین بار قبل از بیست سالگی دچار افسردگی می شوند با احتمال خیلی بیشتری دچار بازگشت می شوند. بر اساس مطالعات مشاور روانشناسی حدود 12% از مردان و 20% از زنان در مقطعی از زندگی خود دچار افسردگی اساسی می شوند. و معمولا اولین دوره افسردگی اواسط دهه دوم زندگی رخ می دهدو نسبت قابل توحهی از افراد اواخر دوره کودکی یا نوجوانی دچار افسردگی می شوند.
تفاوت افراد افسرده و غیر افسرده چیست؟
افسردگی باعث می شود که در مغز فرد، بین خلق پایین و افکار منفی ارتباط حاصل شود، به طوری که حتی یکملال معمولی می تواند افکار منفی بزرگ را زنده کند. آرون بک دریافت که لزوما این وقایع منفی نیستند که هیجان های ناخوشایند را در ما بر می انگیزند، بلکه باور و تفسیر ما درباره این وقایع است که حال ما را دگرگون می سازد. مورد دیگر این که نه تنها افکار می توانند بر خلق ما تاثیر بگذارند، بلکه در افراد افسرده، خود خلق پایین هم می تواند به افکار منفی بیشتری دامن بزند و باز این افکار خلق را پایین تر ببرد. برای افرادی که مستعد افسردگی هستند نیازی نیست که حتما فقدانی بزرگ رخ دهد تا آن ها را به سمت افسردگی پیش ببرد، حتی مشکلات روزمره پیش پا افتاده می تواند موجب سقوط آن ها شود. و مهم تر این که این ارتباط به قدری تثبیت و ریشه دار می شود که عاملی بسیار جزئی و بی اهمیت می تواند به افکار منفی دامن بزند، به طوری که خود فرد نتواند به راحتی ان را تشخیص دهد، بنابراین بسیاری از افراد نمی توانند خودشان را از این گودال رها کنند و این تلاش ها خود باعث پایین کشیده شدن می شود. این که چطور تلاش ما به جای حل مسئله خود مشکل ساز می شود. و به 4 بعد اساسی افسردگی مربوط می شود. یعنی احساسات، افکار، احساس های بدنی و رفتارهایی که ما در پاسخ به وقایع زندگی می دهیم است.
تشریح افسردگی:
طبق نظر بهترین مشاوره خانواده وقتی عمیقا ناراحت می شویم، انبوهی از احساسات و افکار و احساس های بدنی و رفتاری به صحنه می آیند. تغییرات هیجانی مهمی که از وقایع ناگوار مانن فقدان، جدایی و طرد شدن ناشی می شوند و در ما احساس شکست و خرد شدن ایجاد می کند، امری طبیعی هستند. آشفتگی هیجانی بخشی از زندگی به شمار می رود و به ما علامت می دهد که به شدت در رنج هستیم و امری نا خواسته در زندگی ما اتفاق افتاده است، و اگر این غم و ناراحتی تبدیل به افکار و احساسات شدید و منفی ماندگار شود، راه برای افسردگی باز می شود و از این پس این فکر منفی، موجب تنش، درد، رنج، خستگی و آشفتگی می شود. و این ها به نوبه ی خود افکار منفی بیشتری تولید می کند. و افسردگس بدتر شده و آسیب آن هم بیشتر می شود. و در چنین شرایطی دست کشیدن از فعالیت هایی که روان ما را تغذیه می کند، فقط احساس پوچی و تهی بودن ما را بیشتر می کند و از جمله این فعالیت ها حضور در جمع خانواده و دوستان است که نقش حمایتی دارند و اگر بخواهیم با کار و سخت کوشی بیشتر با افسردگی مقابله کنیم، توان و انرژی زیادی از دست خواهیم داد.
احساسات:
طبق نظر مشاور ازدواج خوب ناراحتی خود را معمولا با غمگین، کرفته، نا امید، دلسردو .... توصیف می کنیم ولی شدت ان ها تغییر پذیر است و بالا و پایین می شود. بروز و خاموشی هیجان ها امری طبیعی است اما براتگیختگی خود به خود هیجان های افسرده ساز به ندرت رخ می دهد. این احساسات معمولا با خشم، رنجش، اضطراب و ترس زخ می دهد. و در واقع وقتی خلقمان پایین است نسبت به اطرافیانمان بی حوصله و کم صبر هستیم و حتی راحت تر عصبانی شویم.
افکار:
واکنش هیجانی ما به وقایع بستگی به داستانی دارد که برای خودمان نقل می کنیم، یعنی به ان مفسر ذهنی که اطلاعات دریافتی از حواس پنجگانه را تعبیر و تفسیر می کند. اگر این وقایع زمانی اتفاق بیفتد که خلقمان خوب است، به صورت بهتری تفسیر خواهیم داشت اما اگر خلقمان بد باشد افکار منفی زیادی نسبت به ان اتفاق خواهیم داشت. و در یک موقعیت واحد تفسیر های متفاوتی را داشته باشیم.
تاثیر افسردگی بر جسم و بدن:
افسردگی بر جسم ما تاثیر می گذارد و تنظیم عادات غذایی، خواب و سطح انرژی را تغییر می دهد. و تغییرات فیزیکی که در افسردگی تجربه می کنیم می توانند فکر و احساسی را که نسبت به خود داریم تغییر دهند. اگر تغییراتی که در جسم و بدن ما رخ می دهند افکار مرتبط با بی کفایتی و بی ارزشی باشد آنگاه کمترین تغییر خلق افسرده ما را بدتر و ماندگارتر خواهد کرد.
رفتار:
افکار افسرده که اساسا از احساس بی کفایتی و بی ارزش بودن برمی خیزند به هر شرایط و موقعیتی نفوذ می کنند و بی انکه خود بدانیم به این باور ها می چسبیم که هر تنش یا مشکلی که تجربه می کنیم تقصیر خودمان است و وظیفه ماست که خودمان ان را رفع کنیم. و در حالت کلی این افسردگی ما را به رفتاری متفاوت وا می دارد و باعث تداوم افسردگی شود. برای کسب اطلاعات بیشتر و درمان این اختلال با مراکز مشاوره خوب در تماس باشید.
دیدگاه خود را بنویسید