وقتی وارد رابطه می شویم به صورت نا خودآگاه به دنبال این هستیم که طرف مقابل نیازهای مارا برآورده کند و البته او نیز می خواهد که ما نیازهایش را برآورده کنیم. طبق نظر ویلیام گلاسر هر انسانی 5 نیاز اساسی دارد و زمانی که ازدواج می کند می خواهد کسی پیدا شود که این نیازها را براورده کند. و باید دقت کنیم که زمانی که ازدواج می کنیم می توانیم نیازهای یکدیگر را براورده کنیم یا نه. ایا طرف مقابل می تواند نیازهای مارا براورده سازد یا نه. این نیاز ها عبارت است از :
بقا: نیاز به باقی ماندن در جهان، امنیت، مسائل جنسی، پول و ...
عشق و تعلق خاطر: داشتن صمیمیت، نوازش، دوست داشتن، محبت و ...
قدرت: نیاز به پیشرفت، موفقیت های بزرگ، مشهور شدن و ...
آزادی: توانایی برای تصمیم گیری، انتخاب آن چه دوست داریم، آزادی در بیان خواسته ها و ...
تفریح: نیاز به تفریح، بازی، مسافرت، شوخی و ....
همه ما این نیازها را داریم ولی بعضی از افراد برخی از نیازهایشان قوی تر است. جان گاتمن بیان می کند که زمانی می توانیم با کسی به رابطه مان ادامه دهیم که بتوانیم نیازهای همدیگر را برآورده کنیم. نکته مهم این است که ما دقت کنیم که کدام یک از نیازها برای ما بسیار مهم است و آیا طرف مقابل می تواند آن را برآورده کند یا خیر. باید بپذیریم که او با ما متفاوت است و اگر اصلا با تفاوت های او نمی توانیم کنار بیاییم اگر در دوران آشنایی هستید رابطه را قطع کنیم و اگر بعد از ازدواج است حتما از مشاور کمک و راهنمایی دریافت نمایید. در بحث نیاز ها اگر دو طرف متضاد هم باشند نمی توانند با هم کنار بیایند مثلا یکی به آزادی بسیار نیاز دارد و دیگری نمی تواند به او این آزادی را بدهد. در این صورت اتفاق میان آن ها بیشتر می شود.
اگر به نیازهای یکدیگر توجه نکنیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟
طبق نظر مشاوران خانواده وقتی که نیازهای خود و طرف مقابل را ندانیم دست به کنترل او می زنیم و با دعوا، تحقیر و تهدید می خواهیم او را عوض کنیم. درحالی که ما باید بدانیم که او نیازهای دیگری دارد.
بر اساس تئوری انتخاب چند اصل وجود دارد که کمک می کند در رابطه عاطفی نیازهای هر دو طرف برآورده شود که عبارت اند از :
با همسر یا نامزدتان طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما همانگونه رفتار کنند. یعنی برای مثال اگر دوست داریم طرف مقابلمان با ما اخلاق خوبی داشته باشد آیا ما هم با او خوش اخلاقی می کنیم؟
بر اساس مطالعات روانشناسان ازدواج تنها کسی که می توانیم کنترل کنیم خودمان است. ما نمی توانیم دیگران را کنترل کنیم.شاید مدتی را بر اساس حرف دیگری عمل کند اما پس از مدتی نیاز خواهد داشت که آزادی داشته باشد. هیچ کس نمی تواند رفتاری را بر ما تحمیل کند. افراد زیادی می گویند که دیگران نمی گذارند به خواسه های خود برسند ولی در اصل ما خودمان اجازه می دهیم که اطرافیانمان چگونه با ما برخورد کنند.
هر رابطه مکانی برای پیوند است و در هر اختلاف هر دو طرف سهمی دارند. و شما هم نمی توانید به احتمال زیاد تمام نیازهای طرف مقابل را برطرف کنید و باید نگاه کنید و ببینید که در ایجاد مشکل چقدر سهیم هستید.
ناتوانی در کنترل هیجانات باعث تخریب رابطه می شود. و در همه روابط عاطفی دلخوری و ناراحتی پیش می آید ولی کسانی که نتوانند هیجاناتن خود را کنترل کنند و یکباره عصبانی شوند و حرف هایی بزنند که تخریب کننده باشد دیر یا زود رابطه شان به پایان می رسد.
دنیای واقعی چگونگی دریافت ما را از شرایط تشکیل می دهد. در بسیاری از زمان ها ما از صحبت ها و اتفاقات چیزی را دریافت می کنیم که طرف مقابل چیز دیگری دریافت می کند یا ممکن است منظور دیگری داشته باشد. مشکلی که پیش می آید این است که هر کدام از طرفین فکر می کنند حقیقت نزد آن هاست در حالی که حرف هر کدام، قسمتی از حقیقت است.
طبق نظر مشاور روانشناس افراد، جهان و چیز ها را بر اساس نیازهایشان به گونه ای متفاوت ادراک می کنند. افراد در ازدواج بر اساس نیازی که خودشان دارند رفتار می کنند. مثلا فردی تفریحات خاصی دوست دارد و می خواهد طرف مقابل هم همان کار را کند . دیگری نیاز به قدرت دارد و می خواهد طرف مقابلش نیاز او را همانگونه که خودش دوست دارد برآورده کند.
نیازهای عاطفی مانند عشق، امنیت و آرامش اساس رضایت زندگی هستند. ما انسان ها به تنهایی نمی توانیم آرامش و عشق را تجربه کنیم بلکه نیاز است یک رابطه ماندگار عاطفی داشته باشیم تا بتوانیم هم از لحاظ عاطفی تامین شویم و هم استعدادهایمان شکفته شوند و بتوانیم مسیر تکامل خود را طی کنیم. از آن جایی که تحقیقات نشان می دهد که زنان و مردانی که رابطه عاطفی بهتری دارند از نظر سلامت جسمانی، آرامش و عزت نفس در سطح بالاتری قرار دارند. از این رو برای داشتن رابطه عاطفی با کیفیت و رهایی از بسیاری مشکلات در صورت نیاز با مشاوران مطب روانشناسی مشورت نمایید.
دیدگاه خود را بنویسید