در دوران ابتدایی و وجود عشق زیاد و گرایش طبیعی به آن بسیاری از گرفتاری ها را حل می کند و عشق چشم را بر روی بسیاری از تفاوت های اخلاقی و خواسته ها و هدف های متفاوت، به ایجاد حس همدردی و مهر و نوع دوستی کمک می کند. زن و شوهر همواره به دنبال خشنود کردن یکدیگر هستند و از شاد کردن هم لذت می برند و از اندوه هم ناراحت می شوند. و برآوردن خواسته های یکدیگر بسیار زیاد است و زن و شوهر از شاد کردن یکدیگر شاد می شوند و در این شرایط معمولا بی توجهی به خواسته های خود بسیار زیاد است. اما بعدا چه بلایی بر سر عشق می آید؟ معمولا افراد به این نتیجه می رسند که خواسته هایشان آن طور که باید و شاید برآورده نشده است و به این نتیجه می رسند که اگر خودشان برای رفع خواسته شان اقدام کنند، بهتر است و بسیاری از تغییرات دیگری که هر کدام می تواند بحرانی برای زوج باشد.
تعصب به خود:
بر اساس مطالعات مرکز طلاق تعصب به خود یکی از مواردی است که به شدت رابطه را به سمت منفی پیش می برد.افراد بدون این که متوجه باشند، اتفاق ها را به صورتی تفسیر می کنند که خود در موقعیت مطلوب قرار گیرند و بتوانند در جهت تامین منافع خود به خواسته هایشان برسند. در چنین موقعیت هایی زن و شوهر درباره این که چه کسی بهتر است و چه کسی بیشتر در خدمت منافع مشترک زندگی زناشویی بوده و چه کسی از خود گذشتگی بیشتری نشان داده، درباره نقش خود چنان صحبت می کنند که به عزت نفس بیشتری برسند و برتری اخلاقی خود را به اثبات برسانند. تعصب به خود فاصله بین زن و شوهر را افزایش می دهد. با بیشتر شدن اختلاف نظر ها طرز تلقی همسر تغییر می کند و در این شرایط یک اختلاف جزئی کافیست که به جنگی تمام عیار تبدیل شود. نداشتن مهارت های زناشویی روابط زن و شوهر را با مشکل مواجه می سازد و زمانی که زن و شوهر فاقد این مهارت ها هستند و اطلاع چندانی از روش های زندگی زناشویی ندارند، احتمال بروز اختلاف و ناسازگاری بر سر بسیاری از مسائل زیاد می شود. به همین دلیل یادگیری مهارت ها برای داشتن رابطه ای موفق و رهایی از فروپاشی لازم است.
صرف وقت با یکدیگر:
طبق نظر متخصص سکس بسیاری از زوج ها شاکی هستند که به اندازه کافی با هم وقت نمی گذرانند ولی معمولا مشکل اصلی مدت با هم بودن نیست، بلکه مسئله این جاست که این فرصت با هم بودن چگونه می گذرد. زمانی که صرف وقت با یکدیگر با کیفیت نباشد،، زندگی مشترک با تهدیداتی رو به رو خواهد شد.
تقسیم کار:
کار بسیاری از زوج ها بر سر تقسیم وظایف و این که زن و شوهر هر کدام موظف به انجام چه مسئولیت هایی هستند به اختلاف می کشد. با بی اعتبار شدن تدریجی نقش های سنتی زن و شوهر ، تعیین مسئولیت های زن و شوهر در قبال هم دشوار تر شده است. و در بهترین شرایط تقسیم کار وسیله مناسی برای تسهیل انجام کارهاست.
نگه داری از بچه ها:
طبق مطالعات کلینیک زناشویی بخش عمده ای از طرز تلقی مربوط به تربیت کودک و نگهداری از او به تجربه سالهای کودکی زن و شوهر باز می گردد و ممکن است والدین خود را الگو برای تربیت فرزندشان قرار دهند و از آن جایی که افراد در خانواده های مختلف بزرگ می شوند و سبک های تربیتی متفاوتی را دارند و زمانی که به یک زندگی مشترک وارد می شوند به دلیل داشتن دیدگاه های مختلف به فرزند پروری مشکلات زیادی را در تربیت فرزندانشان تجربه می کنند و پیدا کردن نکته مشترک برای تربیت فرزند دشوار می شود.
مسائل مالی:
مسائل مربوط به دخل و خرج هم اغلب موجبات اختلاف زن و شوهر را فراهم می سازد و با توجه به نقش دخل و خرج می توان انتظار داشت که مشکلاتی به وجود بیاید که در این مورد نیز تصمیم گیری مشترک و مشورت کردن و همکاری می تواند برای رابطه سودمند واقع شود.
مسئله خانواده همسر:
وابستگی های عاطفی زن و شوهر به خانواده های خود می تواند بر روابط زناشویی تاثیر بگذارد و در بسیاری از موارد، توجه زیادزن و شوهر به پدر و مادر مشکلاتی را ایجاد می کند. و حتی اقوام هم به دلیل درگیر بودن با بسیاری از تفکرات و دیدگاه ها ممکن است برای فرزندانشان مشکلاتی را ایجاد کنند.
چندین مورد از مسائلی که می تواند رابطه را با مشکلاتی مواجه کند را مطرح کردیم و همانطور که می بینید در صورتی که هر کدام از موارد گفته شده به موقع حل نشود و از مهارت های لازم استفاده نشود، رابطه را به مست فروپاشی و آشیب های زیاد پیش خواهد برد. از این رو برای ان که بتوانید رابطه تان را از تنش و اضطراب به دور کنید مهارت های لازم را یاد بگیرید و از آن ها استفاده کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید با مطب روانشناسی در ارتباط باشید.
دیدگاه خود را بنویسید