برای این که فرد به درستی بتواند به تعادل روانی دست یابد، و بتواند عوامل تنش زا را به خوبی مدیریت کند و تعادل لازم را ایجاد کند، نیاز به ویژگی هایی دارد که در ادامه به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می کنیم. این الزامات در واقع مواردی هستند که از ابتلای فرد به افسردگی و مواردی مثل بی انگیزگی، بی معنایی و ... جلوگیری می کند. این ویژگی ها شامل موارد زیر می باشد:

احساس توانمندی:

بروز هر تنش و بحران در زندگی، با ایجاد احساسات آزار دهنده ای می توان همراه شود. در واقع هیچ کس در دنیا نیست که وقتی در برابر یک موقعیت حساس قرار می گیرد، نگرانی، ترس، استرس و حتی اضطراب و افکار وسواس گونه را تجربه نکند. اما اگر احساس توانمندی داشته باشد به شکب مطلوب تر و مناسب تری با تکانه های منفی خود مواجه شده و بهتر می تواند آن ها را کنترل کند. نبود احساس توانمندی هراس و نگرانی را به دنبال دارد که از مدیریت تنش می کاهد.

احساس ارزشمندی:

احساس ارزشمندی یا ارزش قائل شدن در واقع همان عزت نفس است و شامل شیوه نگرش ما و باور ما نسبت به خودمان می شود. فرد زمانی دارای عزت نفس خواهد بود و خود را فردی ارزشمند تلقی خواهد کرد که خود را آنگونه که هست بپذیرد نه آن گونه که فکر می کند باشد. احساس ارزشمندی ارتباط زیادی به میزان توانایی ها و دارایی های یک فرد و یا به پیشرفت ها و موفقیت هایش ندارد.

امید:

امید به معنای باور داشتن برای رسیدن به نتایج مطلوب و مثبت و رخ دادن پیشامد ها و اتفاقات خوب در زندگی. و در واقع با امید است که باعث می شود فرد با خوش بینی به عملکرد ها و فعالیت های خود بنگرد و انرژی و انگیزه لازم برای تلاش، مسئولیت پذیری و سخت کوشی را به دست آورد و در واقع با خوش بینی به زندگی و اتفاقات مختلف نگاه کند. در واقع امید احساسی درونی است و باعث می شود زمانی که فرد با تنش مواجه می شود فقط به بدی ها و نکات منفی توجه نکند و به مزایا و فرصت های موجود برای مدیریت اتفاقات تنش زا توجه کند.

احساس تعلق و عشق:

یکی از مهم ترین ویژگی هایی که می تواند به صورت جدی توان مواجهه و مدیریت عوامل تنش زا را به شکل محسوسی ارتقا دهد و مانعی بزرگ در مسیر بروز انواع اختلالات ذهنی مثل افسردگی باشد برخورداری از احساس تعلق و عشق است. فردی که احساس تعلق و عشق را به شکل مطلوب در درون خود حس می کند می تواند نگرانی ها و ترس های کمتری را تجربه کند و از سوی دیگر به واسطه مورد توجه و محبت بودن حس ارزشمندی بیشتری نیز داشته باشد و این احساسات مهم باعث تقویت اعتماد به نفس او شده و با خود با.ری بالاتری به مواجهه با مشکلات و مسائل می پردازد. دریافت عشق و حس قوی مورد عشق و محبت قرار گرفتن باعث می شود فرد خود را موجودی ارزشمند ، محبوب و مطلوب تصور کند و در نهایت کمتر درگیر بد بینی ها ، سرخوردگی ها و بی ارزشی ها شود. بنابراین حس تعلق و عشق عزت نفس را افزایش می دهد از طرفی اگر این حس تعلق و عشق نباشد از دست رفتن جدی احساس آرامش و امنیت در ذهن فرد و درگیر شدن او به هراس ها و ترس ها و بی معنایی و آشفتگی های ذهنی است.

احساس مفید بودن:

یکی از مخرب ترین احساساتی که می تواند باعث بروز افسردگی شود، حس پوچی و بی معنایی در زندگی است. فردی که احساس می کند زندگی اش پوچ است و کارها و فعالیت هایی که می کند معنای خاصی ندارد، درگیر آشفتگی ها و سردرگمی ها شدید ذهنی می شود و زمانی که با تنش مواجه می شود درگیر آشفتگی و سردرگمی شدید ذهنی می شود اص.ولا انگیزه و اراده خاصی برای مقابله با آن تنش و بهبود شرایط خود کسب نمی کند. ولی اگر فرد احساس کند که زندگی اش مفید و معنا دار است و نتیجه خوبی برای خودش و دیگران دارد برای تداوم بخشیدن به زندگی کارآمد و موثر خود، به خوبی برای مواجهه با انواع تنش ها ، انگیه و اراده لازم را در خود ایجاد می کند. 

شادی:

فرد اگر نشاط و شادی چندانی نداشته باشد، ذهنش قدرت لازم برای غلبه بر مشکلات را در خود احساس نمی کند و به این واسطه درگیر هراس ها، افکار مفی و تنش های زیادی می شود. و وجود شادمانی انرژی لازم را برای کنترل تنش ها فراهم می آورد و کمتر خود را درگیر با افکار منفی می کند و با نگرش بهتری به مشکلات و سختی ها نگاه می کند و باعث می شود که آسیب کمتری از این بحران ها به او وارد شود. اگر که در هر کدام از موارد گفته شده با مشکلاتی رو به رو هستید و راه حلی سراغ ندارید بهتر است که با روانشناسان خوب در ارتباط باشید و هر کدام از آن ها را تقویت کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر با مرکز روانشناسی در ارتباط باشید.