تاثیر طلاق بر فرزندان می تواند بسیار مخرب باشد هرچند این آسیب ها می تواند با آگاهی والدین کمتر شود اما باز هم جدایی پدر و مادر از یکدیگر اثرات نا مطلوبی را برای آن ها به همراه خواهد داشت. طبق نظر بهترین روانشناس خانواده امروزه برخی از زوجین بعد از مدتی زندگی مشترک فکر فکر می کنند که نمی توانند با هم کنار بیایند و حتی وجود فرزند به تصمیم آن ها تاثیر نمی گذارد. طلاق بر روی خود زوجین نیز آسیب های زیادی را به همراه دارد اما بیشتر از آن فرزندان هستند که ناکامی های زیادی را تجربه خواهند کرد و از داشتن فضای آرام با حضور پدر و مادر محروم می مانند. در ادامه اثرات روانی منفی طلاق بر روی کودکان و نوجوانان را بیان می کنیم.
ترس و احساس نا امنی:
بعد از طلاق ممکن است کودکان و نوجوانان احساس کنندامنیتی که فضای خانواده برای آن ها داشته از بین رفته است و این نا امنی در جنبه های مختلف زندگی احساس می شود و بسته به این که فرزندان با کدام یک از والدین زندگی می کنند تفاوت هایی به همراه دارد. زمانی که کودک با مادر خود زندگی کند از لحاظ بعد مادی دچار احساس اضطراب و نا امنی می شود و در حالت کلی بسته به این که هر کدام از والدین چه مسئولیت هایی در قبال فرزندان خود داشته اند این احساسات متفاوت خواهد بود. تاثیر طلاق به این صورت است که آن ها ممکن اسن نتوانند مشکلات خود را حل کنند و حس امنیت را در خود ایجاد کنند و همیشه فکر می کنند که زندگی حالت ثبات و مساعدی نخواهد داشت و هر لحظه منتظر به هم ریخته شدن زندگی شان هستند.
احساس بلاتکلیفی:
بر اساس مطالعات مشاوره برای ازدواج هنگامی که طلاق اتفاق می افتد فرزندان همواره از این خانه به آن خانه می شوند و داشتن برنامه صحیح برای آن ها دشوار است و این احساس بلاتکلیفی و عدم برنامه ریزی می تواند بسیار ناراحت کننده باشد و در نتیجه آن ها در آینده ممکن است که نتوانند در زمینه های مختلف زندگی به راحتی تصمیم بگیرند.
احساس گناه:
هنگامی که فرزندان در سنین پایینی هستندشاید نتوانند شرایط به وجود آمده را تحلیل کنند ولی یک مسئله برای کودکان بزرگ تر وجود دارد و آن هم احساس گناه است. زمانی که کودکان دعواهای مکرر والدین خود را می بینند و اگر در این دعوا ها به وفور نقش خود را پر رنگ ببینند پس از طلاق احساس گناه خواهند کرد. زیرا که کودکان در دعوا ها طرف یکی از والدین خود را می گیرند و به علت علاقه ای که به هر دو نفر دارند پس از آن دچار عذاب وجدان می شوند و به دنبال آن احساس اضطراب و گناه در آن ها بیشتر خواهد شد.
از دست رفتن انگیزه فرزندان:
زمانی که فرزندان طلاق شرایط زندگی خود را به هم ریخته می بینند انگیزه ای برای زندگی ندارند و این ممکن است که تا سال ها بعد از طلاق نیز وجود داشته باشد و به همین دلیل تمرکز خود را از دست می دهند و حتی در تحصیلات خود دچار افت تحصیلی می شوند و نمی توانند روی یادگیری دروس تمرکز کنند.
خشم و درگیری با هم سن و سالان:
از آن جایی که فرزندان مدت طولانی را شاهد درگیری و دعواهای والدینشان بوده اند از این رو شرایط به خودی خود می تواند آن ها را افرادی پر تنش و خشن بار بیاورد و با رخ دادن طلاق،خشونت در آن ها نهادینه می شود و در واکنش با اطرافیان خود نمی توانند مهارت حل مسئله داشته باشند و خشم خود را به شکل نادرستی نشان دهند.
احساس عدم شایستگی و انتخاب دوستان ناباب:
این کودکان و نوجوانان به دلیل طلاق اعتماد به نفس پایینی دارند و احساس ارزشمندی ندارند و به همین دلیل هرگونه درخواست دیگران را نمی توانند رد کنند. به خصوص اگر والدین درگیر مشکلات خودشان باشند و نتوانند توجه کافی به این افراد داشته باشند وضع وخیم تر و بد تر خواهد شد.
تاثیر طلاق بر فرزندان بیشتر از زوجین است و شاید زوجینی که طلاق می گیرند احساس راحتی بیشتری کنند ولی فرزندان به حضور مشترک پدر و مادر نیاز دارد و از این رو احتمال مشکلات اجتماعی، احساسی و رفتاری و ..... در این افراد بیشتر است. مشکل زمانی بیشتر می شود که زوجین از تاثیر طلاق در امان نمی مانند و از این طریق ممکن است مدتی بچه های خود را هم نادیده بگیرند و نتوانند از نظر احساسی شرایط را برای آن ها فراهم کنند. اما اگر این شرایط به درستی مدیریت شود تا بیش از هشتاد درصد می توان مشکلات ناشی از طلاق را بر روی روان و عملکرد فرزندان کاهش داد. به همین دلیل توصیه می شود که در پروسه طلاق با متخصصان مربوطه در مراکز روانشناسی مشورت نمایید و قدم های مناسب را برای فرزنداتان بردارید و از این که به خاطر این تصمیم آن ها را گرفتار مشکلات غیر قابل جبران نمایید، اجتناب کنید. هر کودک و نوجوانی نیازمند خانواده ای سرشار از آرامش و فضای مناسب و امکانات مناسب است به همین دلیل از هر گونه تصمیم عجولانه و غیر منطقی دوری کنید و در جهت سلامت روان فرزندتان تلاش کنید و مشورت با روانشناس را فراموش نکنید.
دیدگاه خود را بنویسید