تجربه مشکلات در خانواده موردی است که نمی توان آن را از زندگی هیچ فردی دور کرد و افراد آگاهانه و یا نا آگاهانه مشکلاتی را در رابطه تجربه خواهند کرد که بر اساس مطالعات روانشناسی این مشکلات بین زوجین دلایلی دارد که در نظریه های مختلفی مطرح شده است که ما برای آشنایی شما با اساس این مشکلات این نظیه ها را در ادامه به طور خلاصه مطرح کرده ایم که شامل:
نظریه روان پویایی و ارتباط شی:
بر اساس مطالعات مراکز روانشناسی ازدواج منبع اصلی این دیدگاه فروید است و مشکلات زناشویی را پیامدهای مشکلات درونی روانی همسران می داند و بر اساس دیدگاه روابط فردی افرادی که ازدواج می کنند هر کدام میراث جداگانه تاریخچه شخصی، بی همتا و مجموعه ای از موارد که درونی شده اند و مخفی هستند و زمانی که وارد رابطه می شوند آن ها را نیز با خود می آورند و روابط زناشویی مشکل دار و نا آرام، تحت تاثیر دون فکنی های آسیب زا و خاطرات مربوط به والدین یا سایر افراد است.
نظریه های رفتاری:
بر اساس این دیدگاه، اختلاف های زناشویی تا حد زیادی به میزان تقویت و یا تنبیه اعمال شده از طرف زوجین نسبت به هم و هر رابطه تقویت و تنبیه که هر زوج از خود نشان می دهد در نظر گرفته می شود. بر اساس این نظریه افراد با یک سری از نیاز ها و انتظارات وادر ازدواج می شوند که این انتظارات در سنین کودکی در آن ها شکل گرفته است . در مراحل اولیه تضاد ها معمولا با پذیرش یا اجتناب پوشانده می شوند ولی اگر زوجین مهارت های ارتباطی خوب یا مهارت های حل اختلاف نداشته باشند، اختلافات بالا گرفته و به صورت پیچیده در می آیند. با زیاد شدن تعداد دفعات اختلاف سازگاری زناشویی مختل شده و رضایت کمتری از رابطه خواهند داشت.
نظریه منطقی و هیجانی:
بر اساس نظریه الیس، آشفتگی یک زوج به طور مستقیم به اعمال طرف دیگر یا شکست های سخت زندگی مربوط نمی شود بلکه به باور و عقیده ای که این زوج درباره شکست و اعمال دارد، مربوط می شود. الیس مدعی است، تفکر غیر منطقی که ویژگی های آن عبارت اند از افراق زیاد، انعطاف ناپذیری بی جا، که باعث ایجاد مشکل در روابط می شود و در واقع باور های غیر منطقی به اختلال های فردی منجر شده و باعث نارضایتی های بی مورد در زندگی زناشویی می شود.
نظریه شناختی:
بر اساس این دیدگاه، علت مشکلات زناشویی سوء تفاهم و خطای شناختی است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث اختلافات و پیامدهای ناشی از آن می شود. هم چنین او معتقد است، که یکی از مهم ترین علل اختلافات زناشویی، انتظارات متفاوت زن و شوهر از نقش یکدیگر در خانواده است. اغلب زوج ها درباره مدیریت مالی در خانواده، نگه داری فرزندان، فعالیت های اجتماعی ، گذراندن اوقات فراغت و تقسیم کار و... باور های متفاتی دارند و این باعث ایجاد مشکلات در بین روابط زاشویی می شود.
نظریه های سیستمی:
بر اساس این نظری خانواده زمانی با مشکل مواجه می شود که قاواعدش اجرا نشود . زمانی که مرز ها خیلی سفت و سخت نفوذ نا پذیر می شوند، عملکرد ختنواده به عنوان یک نظام با مشکل مواجه می شود . اگر سلسله مراتب در خانواده رعایت نشود، یعنی والدین تصمیم گیران اصلی نباشند و بسیاری از اصول دیگر رعابت نشود مشکلات زیادی در خاواده به وجود خواهد آمد.
نظریه تجربه نگر:
بر اساس این نظریه به وجود آمدن مشکلات در خانواده از لحاظ ساختاری امکان دارد که مرزهای خانوادگی در هم ریخته یا نفوذ ناپذیر باعث عملکرد نا مناسب و همچنین انعطاف ناپذیری نقش ها و ... را به همره داشته باشد و هم از لحاظ فریندی می تواند موجب فروپاشی حل تعارض و توافق اعضا شود. یعنی اعضای خانواده نتوانند که در مورد مسائل به توافق برسند. و این باعث می شود که در خانواده صمیمیت و دلبستگی و اعتماد از بین برود.
نظریه بین نسلی:
بر اساس این نظریه خانواده های مشکل داردر بیشتر اوقات فاقد هویت مستقل و مجزا هستند و بسیاری از مشکلات خانوادگی به این دلیل به وجود می آید که اعضای خانواده خود را از لحاظ روانشناختی از خانواده پدری مجزا نساخته اند. طبق نظر مشاور خوب هر چه درجه عدم تفکیک یعنی فقدان مفهوم خویشتن یا برعکس وجود یک هویت شخصی ضعیف یا نا استوار بیشتر باشد امتزاج عاطفی بیشتری میان خویشتن با دیگران وجود خواهد داشت. این افراد چون قادر به تفکیک افکار از احساسات نیستند در تفکیک خویش از سایرین مشکل دارند. هر چقدر این درگیری بیشتر باشد احتمال اضطراب و بی ثباتی بیشتر است و تمایل خانواده برای یافتن راه حل از طریق جنگ و نزاع و فاصله گیری بیشتر شده و در نتیجه احساس نگرانی کل خانواده نیز بیشتر می شود.
نظریه دلبستگی:
بر اساس این نظریه، افراد هنگام برقراری رابطه نزدیک و صمیمانه یکی از سه سبک ایمن، اجتنابی و مضطرب دو سوگرا را دارند که سبک دلبستگی ایمن با میل به قدردانی ، توجه و فدا کردن خود به خاطر افراد نزدیک و مهم ارتباط دارد. سبک دلبستگی اجتنابی یا فقدان دلبستگی و علاقه نسبت به افراد مهم و نزدیک همراه است و افراد با دلبستگی دو سو گرا در روابط صمیمانه خود احساس نا امنی و حسادت می کنند. و بر اساس این نظریه تنش در روابط با عدم امنیت دلبستگی ارتباط دارد. زمانی که امنیت دلبستگی مورد تهدید قرار می گیرد، عصبانیت اعتراضی در مقابل از دست دادن این امنیت خواهد بود و اگر این عصبانیت منجر به پاسخ نشود ممکن است با نا امیدی و فشار همراه شود و اگر این وضع ادامه پیدا کند باعث به وجود آمدن مشکلاتی در رابطه خواهد شد و تکرار این چرخه های منفی نتیجه ی خوبی را برای رابطه به همراه نخواهد داشت. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه تعارضات زوجین و یادگیری و آموزش مهارت های لازم در کنترل تعارضات و حل مسائل زندگی مشترک با مرکز مشاوره در ارتباط باشید.
دیدگاه خود را بنویسید