دوره بلوغ دورانی مبهم از نظر شناخت خصوصیات و دوران تمایلات متضاد است. با ورود کودک به دنیای نوجوانی و بلوغ، مرحله ای مستقل به وجود می آید و بلوغ جسمی وجنسی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی ، عقلی و فکری، هیجانی و بلوغ عاطفی از فاکتورهای بلوغ عاطفی است. زمانی که افراد قدم به مرحله ازدواج می گذارند باید در هر کدام از موارد به درجه مناسب از رشد رسیده باشند و رسیدن به بلوغ در هر یک از موارد بسیار مهم در امر ازدواج و بسیاری از تصمیم های مهم زندگی است که در ادامه به توضیح برخی از آن ها می پردازیم تا اهمیت آن را ببینید.
بلوغ اخلاقی:
طبق نظر روانشناس ازدواج بلوغ اخلاقی سطحی از شایستگی است که توسط یک فرد بر حسب احساسات عقیده ها قضاوت طرز برخورد و رفتار به نمایش گذاشته می شود. رشد اخلاقی طی مراحل از قبل برنامه ریزی شده پیش می رود. که این مراحل رشد، جنبه همگانی و جهان شمول دارد که بالاترین مرحله رشد اخلاقی شامل کاربرد اصول مطلق و جهانی عدالت برابری و احترام به حقوق و زندگی انسان هاست. این بلوغ با کسب راست گویی، امانت داری، درستکاری و پذیرش مسئولیت نمایان می شود.
بلوغ اجتماعی:
این بلوغ زمانی برای افراد صورت می گیرد که بتوانند با پایبندی به قوانین اجتماعی که در آن زندگی می کنند، با دیگران ارتباط صحیحی برقرار کرده و یک همزیستی مسالمت آمیزی را دارا باشد. این در حالی است که افراد نا بالغ اجتماعی همواره در برخورد های اجتماعی هراسان بوده و یا با مشکل مواجه می شوند. تشخیص سن ازدواج و این که در چه سنی جوانان یک جامعه قدرت تشکیل خانواده را دارند و می توانند مسئولیت زندگی را به دوش بگیرند تا حدود زیادی بستگی به سن بلوغ اجتماعی افراد دارد.
بلوغ عقلی و فکری:
فکر و عقل انسان به مرحله ای از رشد برسد که بتواند انسان را در گرفتن تصمیمات درست برای زندگی یاری نماید. انسان هایی که می توانند در زندگی خود تصمیمات صحیحی گرفته و آن چه نیازشان است را درک کنند ، افرادی هستند که به بلوغ فکری و عقلی رسیده اند ، در مقابل افرادی را می بینیم که نمی توانند در امور روزمره و معمولی زدگی خود راه درستی را انتخاب کنند که این افراد یا تابع دیگران می شوند و امور خود را به دیگران محول می کنند و یا از افراد دیگر تقلید می کنند.
بلوغ عاطفی:
بلوغ عاطفی توانایی تمایل و رفتار کاملا مسئول و متعهد بودن در قبال نگرش ها، احساسات و عواطف فرد است. بلوغ عاطفی یعنی داشتن آگاهی بیشتر شخص از انتخاب ها و اثرات آن ها ، افزایش شناخت، پذرش و مالکیت آن چه در مورد خود و رفتار نپذیرفته و یا انکار می کند. این بلوغ نتیجه انتخاب آگاهانه افراد برای مسئول بودن در برابر اعمالشان است. اهداف بلوغ عاطفی و رضایت از زندگی از جمله مفاهیم مهم و تاثیر گذار در زندگی فردی است. بلوغ عاطفی به این معناست که فرد به حدی از پختگی می رسد که می تواند راه حل های پیچیده تری برای مشکلات روزمره عاطفی خود پیدا کند و از احساس خود به صورت پیچیده تری برای حل این مشکلات استفاده کند و توانایی کنترل نواسانات شدید آن را دارد این مسئله مهم است که آیا افراد ابتدا به یک بلوغ نسبی عاطفی دست می یابند و بعد سعی می کنند به زندگی مشترک قدم گذارند یا وقتی ازدواج کردند و زندگی مشترکی را با فرد دیگری شروع کردند، این بلوغ درآن ها رشد پیدا می کند. مسئله بلوغ عاطفی مسئله ای است مهم که اگر افراد به آن توجه نکنند ممکن است در زندگی آینده و مشترکشان با فرد دیگری به مشکل برخورد کنند مسلما کسی که از نظر عاطفی به سطحی از رشد و بلوغ نرسیده است، نمی تواند زندگی مسالمت آمیزی را با فرد دیگر داشته باشد. زیرا که او هنوز تسلطی بر عواطف و احساسات خود ندارد و نمی داند آن ها را چگونه کنترل کند.
طبق نظر متخصص روانشناسی خانواده رسیدن به بلوغ عاطفی نتیجه تحول شناختی در انسان است. این تحول شناختی، خود نتیجه تعامل بین درون و بیرون است. پس واقعیت این است که آن چه در اختیار ما قرار دارد ، دستکاری عوامل محیطی مانند خانواده، مدرسه، دوستان، مطالعه و ... است. هر چه محیط ما کیفیت بهتری داشته باشد، طبعا راه رشد و فکر و رسیدن به تفکر بالغانه هموار تر خواهد بود. زمانی می توانیم فردی را از لحاظ عاطفی بالغ بدایم که فرد کلیه عواطف و احساسات خود را به درستی بشناسد و نحوه ابراز صحیح و کنترل آن ها را بداند. افسردگی از جایی شروع می شود که فرد عواطف خود را به درستی نمی شناسد و نحوه کنترل و ابراز آن ها را نمی داند پس یا آن ها را به شکل نادرست ابراز می کند و یا آن ها را انکار و سرکوب می کند.
فرد با بلوغ عاطفی چه ویژگی هایی دارد؟
این افراد از احساسات و عواطف خود و چرایی و چگونگی آن ها آگاه است و بر احساسات و عواطف خود در تمامی موارد کنترل داشته و به راحتی آرامش خود را از دست نمی دهد و از انتقاد آشفته و اراحت نمی شود و می تواند که شکست را بپذیرد و در اصلاح آن و توانمند کردن خود تلاش می کند و به حال خود افسوس نمی خورد زیرا بر اساس واقعیت، دانش و آگاهی و نیز اطلاع از توانمندی های خود تصمیم گرفته و عمل می کند و مسئولیت . نتیجه کارش را می پذیرد و حسود و انتقام گیر نیست ومهربان و دلسوز بوده و توانایی همدلی با دیگران را دارد. و توانایی دریافت و گرفتن عشق و محبت را دارد و زندگی معنی داری داشته و در جهت رشد خود تلاش می کند. کسی که از نظر عاطفی به سحی از رشد و بلوغ نرسیده است، نمی تواند با فرد دیگر رابطه مسالمت آمیز داشته باشد زیرا هنوز عواطف و احساسات خود کنترل ندارد . برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه با مراکز روانشناس در ارتباط باشید.
دیدگاه خود را بنویسید