دنیای امروز با خشونت های زیادی همراه است و حتی متخصصان با شنیدن داستان های سوء استفاده از کودکان، خشونت خانوادگی، تجاوز جنسی و جنایات جنگی ناراحت شوندو چنین حوادثی می توانند برای کسانی که آن ها را تجربه می کنند، زخم های پایداری بر جای بگذارند و چه بخواهند و چه نخواهند اثرات باقی مانده از این حوادث، به اختلال بالینی تمام عیار مانند اختلال اسنرس پس از سانحه منجر شوند.
اگر بخواهیم این اختلال را تعریف کنیم می توانیم بگوییم، افراد مبتلا به اختلال پس از حادثه چیزهای خیلی وحشتناکی را تجربه کرده اند که نمی خواهند به طور مداوم آن را به خاطر بیاورند با این وجود بخشی از مغز نمی خواهد آن را فراموش کند. بسیاری از ناراحتی های آن ها از یک نبرد مداوم با خاطرات، افکار، احساسات و احساسات بدنی نشات می گیرد.
طبق نظر مشاور روانشناس تروما در میان انسان ها حداقل در دوران اولیه تاریخ ثبت شده ما، حضور داشته است. و واکنش های تروما در نوشته های مصر یافت شده است و توصیف دقیق پاسخ های روانشناختی به جنگ ها، از جمله جنگ داخلی، جنگ جهانی اول و دوم فراوان است. تحقیقات بیشتر در این زمینه نشان داد که نه تنها جانبازان جنگی بلکه بازماندگان از آسیب های بین فردی، حوتدث جدی و بلایای طبیعی، تجربه اختلال استرس پس از حادثه را دارند. در ادامه به برخی از نشانه های مهم این اختلال اشاره می کنیم.
برای فردی که این معیار ورود اولیه را برای اختلال ایجاد کند، آن ها باید در معرض خطر مرگ واقعی، آسیب جدی، یا تجاوز جنسی در یک یا چند روش زیر باشد.
1تجربه مکرر و شدید را با جزییات رویداد ضربه تجربه می کنند. افسران پلیس به طور مکرر در معرض جزییات آزار و اذیت کودکان قرار دارند و مهم است که توجه داشته باشید که این معیار ها شامل در معرض قرار گرفتن از طریق تلویزیون، سینماو .... قرار نمی گیرند. در واقع می توان گفت که این اختلال به شکل های گوناگون از جمل اضطراب، افسردگی ، اختلال در روابط بین فردی و مشکلات شناختی بروز می کند. و هر چند اکثر مطالعات مربوط به این اختلال بر روی افراد در نعرض بلایای طبیعی و اسرای جنگی انجام شده ولی میزان بالایی از آن در افرادی که به شغل هایی با میران بالایی از تنش و ناراحتی و نیز حوادث مرگبار همراه می باشد، به ثبت رسیده است.
2دومین تغییر عمده اضافه کردن یک خوشه جدید از علایم شامل تغییرات منفی در تشخیص و خلق و خوی است که در معیار های تشخیصی شامل باور های منفی مانند خودکشی و همچنین احساسات مانند گناه و شرم است.تحقیقات بر روی این افراد نشان داده است که برای مردم بسیار رایج است که تغییراتی در افکار خود در ارتباط با حوزه های کلیدی مانند ایمنی، اعتماد، قدرت و کنترل، اعتماد و صمیمیت داشته باشند. بنابراین ممکن است باور کنند که نمی توانند به هیچ کس اعتماد کنند و دنیا امن نیست و آن ها هیچ کنترلی بر روی آینده ندارند .
در مواردی که آسیب در دوران کودکی آغاز می ش.د، هر ضربه روحی تنها برای تقویت باورهای منفی ایجاد شده در طول رشد کودکی آن ها در زمینه ضربه و سوء استفاده در آینده خواهد بود.
3سومین تغییر مشخص می کند که هر یک از نشانه ها باید به طور خاص به عنوان ارتباط با رویداد ضربه شناسایی شوند و بعد ار رویداد ضربه شروع شده اند. و این مهم است زیرا که بسیاری از اختلالات روانی دیگر و برخی اختلالات فیزیکی علائم اختلال استرس پس از سانحه را دارند بنابراین مشخص کردن این که آیا نشانه هایی که تجربه می کند به طور مستقیم با اختلال پس از سانحه یا اختلال دیگر مرتبط است یا خیر ضروری است. برای مثال اختلال خواب می تواند ناشی از افسردگی، مصرف دارو و یا به دلیل تغییرات دوران پیری باشد و به همین دلیل تشخصی درست باید از سوی فردی متخصص داده شود تا درمان مناسب آن نتیجه بخش باشد.
بر اساس مطالعات مرکز روانشناسی خانواده سانحه امری فراگیر است و امروزه تقریبا هر بزرگسالی می تواند یک رویداد گذشته را به خاطر آورد که طی آن احساس کرده در معرض خطر است یا احساس کرده زندگی و سلامت وابستگان مهم اس در معرض خطر قرار دارد. بسیاری از افراد به عنوان بازمانده یا امداد گر در معرض این رویداد ها قرار گرفته باشد ممکن است در اثر احساس درماندگی، وحشت، هراس یا تنهایی باشد و این واکنش ها اغلب دوام دارند و یا خودشان را به صورت اشکال مرتبط یا تاخیری یا هر دو نشان می دهند. این نشانه ها می توانند به مدت ماه ها، سال ها یا دهه ها باقی بماند ولی با ایجاد محیط درمان مناسب می توان این نشانه ها را تخفیف داد و عملکرد بهتری برای فرد در زندگی ایجاد کند. برای کسب اطلاعات بیشتر با مرکز روانشناسان در ارتباط باشید.
دیدگاه خود را بنویسید