در نظام خانواده، مسئولیت والدین پس از مسئولیت زن و شوهر، مهم ترین رکن به حساب می آید و با تولد اولین فرزند، تحولی اساسی در مسئولیت زن و شوهر پدید می آید که باید در روابط و مسائل خصوصی خود باید حضور فرد دیگر را نیز در نظر بگیرند و جگونگی روابط آن ها به عنوان الگویی برای فرزندان خواهد بود به دلیل اهمیت این موضوع ما در ادامه انواع روش های تربیتی را بیان می کنیم.
طرز تربیت والدین مستبد:
طبق نظر مشاور خانوادگی این نوع والدین به شدت از فرزند خود انتقاد می کنند و پیوسته متوقع و تهدید کننده هستند و با پاداش دادن و یا مجازات کردن در مقام سلطه جویی هستند و در امور درسی و لباس و موارد دیگر نوجوانشان دخالت می کنند و به او احترام نمی گذارند و به نوجوان خود اعتماد ندارند و به کودکان می اموزند که حق هیچ گونه ابراز عقیده حی در مواردی که می تواند مانع از بروز بعضی مشکلات برای خانواده شود ندارند و همواره نگاهی منفی نسبت به او دارند و قدرت تفکر و رویاهای او را مورد تمسخر قرار می دهند و آن ها را جدی نمی گیرند. و والدین رفتار و کارهای فرزندان خود را کنترل می کنند و همه تصمیمات را خودشان می گیرند و اگر فرزندشان از آن ها اطاعت نکند عصبی می شوند و واکنش نشان می دهند و توقع دارند که بودن چون و چرا فرزندشان آن ها را اطاعت کند و تحمل هیچ گونه بی نظمی از سوی فرزندشان ندارند. و معمولا این والدین همانطوری رفتار می کنند که والدینشان با آن ها برخورد کرده است. و در نهایت امکان این که نیازهای عاطفی این کودکان رفع نشود بسیار زیاد است و از آن جایی که رویا ها و علایق آن ها سرکوب شده است احتمال این که خلاقیت کمتری داشته باشند بسیار زیاد است و احتمال درگیری آن ها با اضطراب، کمال گرایی، افسردگی و وسواس بیشتر است.
طرز تربیت والدین مسامحه کار:
طبق مطالعات روانشناسی این والدین خود را درگیر تربیت بچه ها نمی کنند و به نظر می رسد که مراقبتی روی بچه ها ندارند و حتی ممکن است آن ها را هرگز نپذیرند و اغلب در مشکلات خود غوطه ور هستند و به همین جهت انرژی کافی برای دسته بندی کردن و یا آزاد کردن قواعد ندارند و آزادی عمل زیادی به بچه ها می دهند و عقیده دارند که کنترل کردن بچه ها مانع رشد آزادی آن ها می شود و در نهایت موجب مسامحه می شود. بچه های این والدین معمولا مشکلات رفتاری از قبیل پرخاشگری و کج خلقی های تکرار شونده را دارند.
طرز تربیت والدین متعادل:
طبق نظر روانشناس ازدواج و خانواده درک متقابل، احترام متقابل، انتقاد پذیری متقابل، اعتماد متقابل، مثبت اندیشی متقابل، توجه و علاقه متقابل، همدلی، همراهی و همفکری کردن با فرزند در بیشتر امور و از همه مهم تر شنونده ای خوب بودن برای حرف های یکدیگر و تعهد به همکاری و مشارکت متقابل برای حل مسائل و مشکلات و بیان احساسات و اندیشه به جای سرکوب کردن و پنهان کردن به صورت متقابل می باشد . در حالت کلی می توان گفت که خانواده متعادل سطح ارزش و احترام هر فرد برای خود منطقی است و افراد خانواده با یکدیگر با محبت هستند و یکدیگر را دوست دارند و احساس سرزندگی دارند. ارتباطات درون خانواده مستقیم، صریح، واضح و مبتنی بر راستگویی است و قواعد قابل انعطاف، انسانی و منطقی و دستخوش تغییر است و در نتیجه پیوند با جامعه سالم و امید بخش است. سکوتدر این خانواده ها علامتی برای آرامبخش بودن است و به دلیل ترس یا اجبار نیست و همچنین اگر سر و صدایی وجود داشته باشد از فعالیتی اثر بخش خبر می دهد و به دلیل فریاد و دعوا نیست. زیرا که توانایی صحبت کردن به شکل صادقانه و گوش دادن به یکدیگر وجود دارد و به راحتی می توانند به یکدیگر ابراز علاقه کنند و به راحتی با یکدیگر دردو دل می کنند و درباره ناکامی ها، ترس ها، خوشی ها و کامیابی هایشان با یکدیگر صحبت می کنند. و اگر افراد خانواده مرتکب اشتباهی شد پدر و مادر در کنار او قرار می گیرند و از او حمایت می کنند و این رفتار باعث خواهد شد تا بر احساس ترس و گناه خود فایق آید و فرصتی برای آموزش از سوی والدین داشته باشد.
والدین باید فرزندان خود را در جهت آزادی متعادل، تشویق به معاشرت، ارزیابی مثبت، تشویق تفکر، مشارکت، ابراز محبت، حمایت، آزادی احساسات و بیان، اختصاص بودجه، آگاهی از بلوغ و قبول اشتباهات و .... تلاش نمایند و از آن ها غافل نشوند. برای یادگیری سبک های صحیح فرزند پروری می توانید با مرکزهای مشاوره در تماس باشید.
دیدگاه خود را بنویسید