اگر که هر کدام از ویژگی های زیر را در خود می بینید به جای این که خود را سرزنش کنید و یا احساس شرم داشته باشید به دنبال راهی باشید تا زخم های خود را علاج کنید و به فکر بهبود سلامت روان خود در جهت داشتن رابطه عاطفی موفق باشید و برای این کار می توانید از روانشناس خانواده کمک دریافت نمایید.



حسادت و احساس مالکیت:

طبق مطالعات مشاوره قبل از ازدواج این تمایل به دلیل احساس نا امنی و عزت نفس پایین می باشد. اگر که در دوران کودکی مورد بی توجهی قرار گرفته اید و یا به حال خود رها شده اید، معمولا احساس نا امنی را خواهد داشت. کودکان برای این که در مورد خود و محیط شان احساس ایمنی کنند به حمایت، پذیرش و ثبات نیاز دارند. و اگر که این ایمنی را کسب نکرده باشند به دنبال این خواهند بود که آن را از دیگران و به خصوص همسرشان به دست بیاورند. زمانی که فرد احساس نا امنی کند و خود را در موقعیتی خطرناک ببیند تلاش های زیادی خواهد کرد که همسرش را در نزد خود نگه دارد و این حسادت و احساس مالکیت بیشتر می شود و رابطه را دچار بحران های شدیدی می کند.

نداشتن همدلی:

بر اساس مطالعات مشاوره روانشناس برخی از افراد توانایی همدلی با دیگران را ندارند و نمی توانند خود را جای فرد دیگری بگذارند و همچنین توانایی این را ندارند که از لحاظ هیجانی تاثیر رفتارشان بر دیگران را به درستی ببینند و درک کنند و در نمی یابند که ممکن است با کلام یا عمل خود به دیگران آسیب بزنند. یکی از نگران کننده ترین این مورد این است که این نا همدلی اغلب با احساس سردی و فاصله همراه است. همدلی مهارتی است که قابل یادگیری است و کودکانی که در خانواده های سالم بزرگ شده باشند، یا با آموزش مستقیم و از طریق مشاهده برخورد والدینشان با یکدیگر ، چگونگی همدلی کردن را یاد می گیرند. 

مسلط بودن:

افرادی که در بیشتر زندگیشان کنترلی نداشته اند یعنی در دوران کودکی تحت تاثیر شرایطی قرار گرفته اند که تسلطی به آن نداشته اند بر آن چه بر سرشان می آید کنترلی ندارند. و در نتیجه این کار را با اعمال کنترل بیش از حد جبران می کنندو برخی از آن ها چنین طرز نگرشی دارند که کسی نمی تواند آن ها را دوباره کنترل کند و بسیاری از آن ها شریک زندگی را انتخاب می کنند که بتواند او را کنترل کند.

محتاج بودن از نظر هیجانی:

این ویژگی نیز به دلیل احساس نا امنی و پایین بودن عزت نفس است . زمانی که نیاز های اساسی کودک برآورده نشده باشد، گرسنه ی مراقبت، پذیرش و بازخوردهای مثبتی که از والدینش دریافت نکرده باقی می ماند. زمانی که کودک بزرگ می شود و به دنیای بزرگسالی و روابط قدم می گذارد تمام نیازهای برآورده نشده خودش را نشان می دهد. همه ی ما می خواهیم همه چیز هایی که در کودکی به دست نیاورده ایم برایمان فراهم شود و زمانی که او این کار را نکند از او عصبانی و دل ازرده می شویم. ولی منطقی نیست که از شریک زندگیمان انتظار داشته باشیم کمبودهای کودکی مان را برآورده کند ولی به این خواسته ها اصرار می کنیم و در نتیجه شریک عاطفی مان برای براورده کردن نیاز های ما تحت فشار قرار گرفته و با او بدرفتاری می کنیم و زمانی که او تشخیص دهد نیازهای ما و خواسته هایمان پایان نا پذیرند ، هر چه بیشتر از ما دلزده می شوند و با گذشت زمان ما عصبانی تر و پر توقع تر می شویم . هرکاری که شریک زندگی مان برای ما بکند کافی نیست و هر چقدر که اطمینان خاطر بدهد و فداکاری کند نمی توان خلا های درونیمان را پر کند و ما باید خودمان شروع کنیم نیاز های برآورده نشده مان را برآورده سازیم. 

سرزنش دیگران به خاطر مشکلات خود:

مشاوران مطب روانشناسی بیان می کنند که این افراد از هر گونه پذیرفتن مسئولیت رفتارهای خود سرباز می زنند و فقط به سختی هایی که به خودشان وارد شده توجه می کنند و به ناراحتی هایی که ممکن است برای دیگران ایجاد کرده باشند توجه نمی کنند و دیگران را سرزنش می کنند . به عبارت دیگر آن ها دیگران را به خاطر مشکلات خودشان سرزنش می کنند و این نوعی مکتنیسم دفاعی روانی است که به عنئوان فرافکنی شناخته می شود و به این صورت کار می کند که خصوصیتی که در خودمان دوست نداریم را به شخص دیگری نسبت می دهیم.

افرادی که ضعف در کنترل تمایلات آنی، عزت نفس پایین، ترس از به حال خود رها شدن، خشم فرو خورده، تمایل به مخالفت با دیگران به منظور متاثر نشدن از رنج ها، استرس فراوان و برانگیختگی شدید دارند می توانند خطر های بسیاری را در رابطه عاطفی ایجاد کنند. به همین دلیل قبل از وارد شدن به رابطه باید روی ویژگی های شخصیتی و باور ها و نگرش های خود کار کنیم و سلامت روان خود را بهبود ببخشیم و بعد از آن وارد رابطه و زندگی مشترک شویم.