افسردگی نهفته مجموعه ای از ویژگی هاست که نمادشان در کنار هم اختلال یا مشکلی خاص را نشان می دهد . شاید تا حدی فهمیده باشید که یک جای کار ایراد دارد و شاید در مورد افسردگی در ایننترنت جست و جو کرده باشید اما معیارهایش با شما جور در نیامده باشد. به ویژگی های افسردگی نهفنه نگاهی می اندازیم.
بسیار کمال طلب هستید و صدای درونی تان دائما در حال خود سرزنشی و شرمساری است.
طبق نظر مشاور روانشناس همیشه از خودتان انتظار بهترین ها را دارید و ساعت ها برای کارهایتان وقت می گذارید صداهای خود سرزنشی دائما در سرتان هستند و شاید خیلی تلاش کنید که آن ها را نشنوید اما همواره در حال عیب جویی هستند. اما رسیدن به کمال غیر ممکن است زیرا ما کنترلی بر نحوه نگاه دیگران به خودمان نداریم. هر چه کمال طلب تر باشیم برای رسیدن به امری نا ممکن بیشتر تلاش می کنیم.
احساس مسئولیت شدید و بیش از اندازه دارید.
بلد نیستید نه بگویید و هر مسئولیتی را قبول می کنید و همیشه شما هستید که اوضاع را سرو سمان می دهید . برای رهایی از این احساس باید ارزش ذاتی خود را بشناسید.
برای دوری از احساسات دردناک و سرکوب جدی آن ها، ذهنتان را مشغول نگه می دارید.
طبق نظر بهترین مشاور خانواده آسیب پذیر بودن شما را می ترساند و باور دارید که اگر گریه کنید و احساساتی شوید اشتباه کرده اید و باید در هر شرایطی منطقی باشید. و حتی ممکن است که درد و ناراحتی هایتان را سرکوب کنید و آن را به عقب برانید و در واقع از برون ریزی احساسات ترس دارید.
همیشه نگرانید و باید خودتان و محیط را اطرافتان را کنترل کنید.
شما می توانید در قبال آنچه بر آن کنترل دارید احساس مسئولیت کنید اما نمی توانید مطمئن باشید که دیگران در انجام کارها به اندازه شما دقت کنند. نگرانید که کارها به خوبی پیش نرود. بنابراین هر کاری را به خودتان به دست می گیرید تا از این نگرانی خلاص شوید. لی اینجاست که به تله می افتید. و درگیر با چرخه ای می شوید
همه تمرکزتان را روی کارها می گذارید و با دستاوردهایتان احساس ارزشمند بودن می کنید.
موفقیت اصلی ترین راه شما برای رسیدن به احساس غرور یا عزت نفس است. و بر این باور هستید که می توانید کارها را به روز دیگر نگه دارید و و نمی توانید با خیال راحت استراحت کنید . اگر احساس نکنید که به اندازه کافی دستاورد داشته اید، بیشتر از قبل احساس نداشت اعتماد به نفس خواهید کرد. همین نداشتن اعتماد به نفس ممکن است باعث شود که به تعریف و تمجید ها بی اعتنا باشید.
رفاه و آسایش دیگران برایتان اهمیت بسیاری دارد اما اجازه نمی دهید آن ها وارد دنیای درونی تان شوند.
شما خود را موظف می دانید که تمامی غمتان معطوف به دیگران باشد و این توجه کاملا صادقانه است. و در واقع با این کار تمرکز را از خودتان بر می دارید و شناخت دیگران از شما سطحی است و همه را از خود دور نگه می دارید.
آسیب و یا غم اندوه خودتان را ناچیز می شمارید.
این را بدانید که شما در گذشته آسیب پذیر بودید و اکنون نیز هستید و کاری که می توانید بکنید پذیرفتن آن هاست.
ممکن است مشکل سلامت روان جانبی نیز داشته باشید مانند اختلال خوردن، اختلال اضطراب و اختلال وسواس جبری یا اعتیاد .
کشمکش با شرم و ترس ناشی از نیاز به کنترل تاثیرات متفاوتی در آدم ها می گذارد و شاید به اختلال جدی در عملکرد روانی منجر شود.
در حرفه تان به موفقیت دست می یابید ولی در روابط صمیمی کشمکش های عاطفی دارید.
شما در شغل و حرفه تان به خوبی می درخشید و تلاش لازم را می کنید تا عملکرد خوبی داشته باشید. روابط صمیمانه سالم به انعطاف، آملدگی پذیرش و رفتار آنی و بدون برنامه ریزی قبلی نیاز دارد . پیوند واقعی نیازمند آسیب پذیری است اما شما لازم می دانید دیگران را در مورد خودتان را کنترل کنید و این مانع صمیمیت عاطفی می شود.
آگاهی:
مرحله اول ایجاد آگاهی و پذیرش مشکل است. اگر چه این مرحله بخشی از هر فرایند درمانی است، اما کمی پیچیده خواهد بود. خود آگاه شما باید بدند که مشکل این است که زندگی شما فریب و ظاهر سازی است و این مشکل تنهایی و پوچی عیقی که در درونتل ایجاد کرده است. بنابراین نخستین گام شما این است که از آسبل های روزمره این سندروم آگاه شوید . از این که چگونه شما را منزوی و ناشناخته نگه داشته است.
تعهد:
مرحله دوم تعهد است. تعهد مستلزم کنار گذاشتن کنترل است ترس شما از ابهام و نداشتن کنترل کامل و شناختن زندگی جدید تان درد، عصبانیت، غم و اندوهتان را پنهان نگه داشته است. اگر متعهد بمانید و رفته رفته شل شدن قید و بندهای رفتار و زندگی تان را احساس کنید و بتوانید آزادانه نفس بکشید، امید به سراغتلن بیاید . امید لحظه ای به سراغتان می آید که شجاعت متعهد ماندن را بیابید.
رویارویی:
مرحله سوم رویارویی با قواعد و باورهایی است که بر زندگی شما حاکم شده اند، باید تصمیم بگیرید که کدام یک هنوز مناسب اند و کدام یک را باید رها کنید.
پیوند:
مرحله چهارم درک آن احساسی است که با رهایی از قوانین و باورهایی که دیگر در خدمت شما نیستند به سراغتان آمده است. رویارویی و پیوند در هم تنیده اند .
تغییر:
مرحله آخر از تمام قبلی ها سخت تر است. اما آزادی و خود انگیختگی و حضور در اکنون را نیز به همراه دارد همه ی آن چیز هایی که پیش از این از زندگی تان رفته بودند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که به سمت ابراز وجود جدیدتان پیش بروید و قبول کنید که هر انسانی ناقص است و هیچ کس کامل نیست و پس خودتان را همانگونه بپذیرید. برای کسب اطلاعات بیشتر و کامل تر در این زمینه با مراکز مشاوره خوب در ارتباط باشید و برای حال خوب خود قدمی بردارید.
دیدگاه خود را بنویسید